افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

منه لجباز

شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ

بذارین از بعد پاک کردن وبلاگ قبلیم بگم...
اون زمان ازدواج کردم و فکر میکردم با ازدواج و ورود به یک مقطع جدید تمام زندگی و روحیه ت نو میشه و میتونی با دور ریختن همه چی یه زندگی نو درست کنی.
من موقع ازدواج با خودم و کل خونواده لج کردم...
بخاطر اینکه ب کسی ک دوسش داشتم نمیتونسم برسم...
بدجوری با خودم لج کردم
عهد بستم ب اولین خواستگاری ک بعد اون میاد جواب بدم، حالا میخواد هرکی باشه
و این بزرگترین اشتباه من بود...
خونواده ها تفاوتشون از زمین تا آسمون.
و تا الان هم فقط بخاطر خونواده هامون اذیت شدیم وگرنه ما باهم خیلی خوبیم.
خواهرش یه مطلقه س ک منو مدام اذیت میکنه و منو بهم ریخته.
هرروز ب کمترین کاری ک کردن فک میکنم و نرمه اشکی میریزم، گاهی ازم میپرسه چی شده و من میگم هیچی و همه چی تموم میشه.
فک میکنه چون طرحیم و دور از خونواده دلم برا خونوادهم تنگ شده...
و من نمیتونم ب هیچ کس هیییییییییچ کس حرف دلمو بزنم.
همش تلنبار شده تو دلم. حالم بده... همیشه بده... از بعد ازدواجم حالم بده
خدا کنه نوشتن گوشه ای از تنش روزانه م حالمو بهتر کنه

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی