افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

آمپول و درد

شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۴۹ ب.ظ

عاغا ینی چی آخه! 
ینی چی واقعا بچه هاتون رو از آمپول و دکتر میترسونین.
عاغا ینی چی چنین آسیب روحی ای ب بچه وارد میکنین!

این پدر مادرهای بی عرضه ای ک یاد ندارن بچه شون رو کنترل کنن و تنها سلاحشون میشه آمپول دکتر! آخه یاد نداری بچه تو جمع کنی بیخود میکنی از سلاح دیگه ای مایه میذاری و و باز هم نمیتونی بچه رو کنترل کنی..

طرف اومده برا ویزیت بچه 2 ساله ش... مامانش ک خودشو انداخته رو صندلی با اون هیکل بعد بچه بیچاره با اون پاهای کوچولو جلوش واستاده هی تکون میخوره. بعد مامانه میزنه پشت دست بچه ک تکون نخور وگرنه میگم دکتر آمپولت بزنه...
وای ک چقد دلم میخواس اون لحظه یه چشم غره برم ب مامانه و بهش بگم خودت شات آپ پلیز... اون طفلی کوچولو ب تو چکار داره.
باز اون یکی بچه ش از در اومد تو رف رو ترازو ترازو رو ترکوند باز برگشته میگه میگم دکتر آمپول بزنت ها...
ای آمپول و درد ، ای دکتر و زهر مار، ای بشین و مرض...
بچه بیچاره ک ب هیچی کاری نداشت زد زیر گریه. جلو نمیومد ک معاینه ش کنم از ترس آمپول. آخه مادر نمونه چرا چنین آسیب روحی ب بچه وارد میکنی. میدونی اون ترسی ک از آمپول و دکتر در بچه ایجاد شه چ آثار مخربی در بچه داره! ضمن این ک داری بی عرضگی خودت در آرامش بچه رو میرسونی ک یاد نداره یه بچه رو آروم کنی. واقعا ک

تو رو بخدا بچه ها رو از ترس آمپول یه گوشه ننشونین و آروم کنین. بذارین بچه ها بچگیشون رو بکنن

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی