افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

سانچی

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۵۱ ب.ظ

حالم گرفته شد سر این سانچی واقعا...
بیچاره ها خیلی مظلوم مردن... وسط آب آتیش بگیری آخه:( غم انگیزترین تراژدی ممکنه...خوده تایتانیکه اصن:( طفلی اون دوتا زوج جوون ک باهم رفته بودن:( طفلی خونواده هاشون...کی فکرشو میکرد کشتی ب اون بزرگی اینجوری شه آخه:( خدا ب همه خونواده هاشون صبر بده واقعا...
کاش اون لحظه جلیقه نجاتی یا یه چیزی داشتن و میتونسن بپرن تو آب... گرچه پیدا کردن ساحل و دووم آوردن توی اون اقیانوس شبیه شوخیه:(
ولی کاش یه معجزه ای میشد ک اینجوری نشه... نمیدونم خدا چرا معجزه هاشو ب کشور ایران نشون نمیده...چرا رو نمیکنه 4 نفر دل خوش بشن و همین یه ذره ایمان و امید ته دلمون از بین نره...
چرا کشور ما این قدر بدبخته...چرا همش حادثه پشت حادثه... چرا همش غم...فقط یاد گرفتیم غمگین باشیم..
واقعا این کشور ب تک تک ماها بدهکاره... از اینکه یاد نداده ب ما ک یکم دلخوش باشیم... از اینکه خوشحالی کردن یاد نداریم..از اینکه احساس مسئولیت غمگین بودن داریم... اگه غمگین نباشیم انگار وظیفمون رو درست انجام ندادیم...
چرا واقعا:( اگه الان یه شیخی باشه ک میگه اینا از گناه جامعه س این همه بلا... آخه لامصب این همه بلا رو این مسئولین مفت خور دارن سر ملت میارن... ایرانی جماعت بیچاره چ گناهی کرده ک حتی اگه ببره یه کشور دیگه بهش ب چشم اجنبی و عقب مونده و داعش نگاه میکنن... چرا جایی زاده شدیم ک ب هیچ جا تعلق نداریم...

واقعا این احساس لعنتی ک ب هیچ جا تعلق نداری مث خوره میمونه...بمونی کشورت یه درده، بری یه درد دیگه س.
اه چرا من نمیمیرم از این همه حرص خوردن راحت شم. کاش بمیرم دیگه این همه بدبختی کشورمو نبینم:(((((((((((((((((((

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی