کله پوک
سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۴۳ ق.ظ
صب میام مرکزو این صفه بلاگ رو باز میکنم و هی مدام ب این فک میکنم ک خدایا! من دیشب انقد موضوع بود تو کله ی پوکم ک بنویسم! چرا الان انقد ذهنم خالیه! باز هی میگذره...ب این فک میکنم ک دیشب داشتم ب چی فک میکردم و میگفتم اینو حتما تو وبلاگ بنویسم! و بعدش یادم نمیاد و دست از پا درازتر یه موضوع چرتو پرتی رو پیش میکشم و مینویسم.
الان دقیقا همون حس بهم دس داده. دیشب نمیدونم داشتم ب چی فک میکردم و با خودم میگفتم اینو حتما تو وبلاگ بنویسم..الان هرچی فک میکنم یادم نمیاد چی بود.
خلاصه ش ک یادم نمیاد چی میخواسم بگم ولی احساس وظیفه میکنم ک بنویسم یه چیزی:))
الانم دارم میرم جلسه شورا و چرت و پرت گویی...
شبم ک واسه 4شنبه سوری میان دور هم جم شیم.
پ.ن: سولای دستیاری مونو نگا میکردم... میسوزم دیگه وقتی نگا میکنم. موندم چ جوری بضی سوالاشو تر زدم
۹۶/۱۲/۲۲