گریه
وای وای از صب انقد روم فشار بود از همه طرف و ازینور قیمت دلار و فقط دنبال بهونه بودم ک گریه کنم...
وقتی دیدم توی توتال دوتا کد رو اشتباه منشن کردم و سروش گف کار کیه دیگه زدم زیر گریه... حالا گریه نکن کی گریه کن.
ماه پیشم ک ریده بودم ب کد گذاریا و کلا همش اعصابم از همه جا خرد بود...
از یه ور فشار مرکز و اینکه دلم میسوزه واسه مریضایی ک سر ناهماهنگی و بی کفایتی سیستم کسی نیس ببینتشون... از یه ور فشار بالا رفتن دلار و اینکه حرص میخورم هی قیمت امتحانمون داره میره بالا... از یه ور اشتباه کردن توی کد سوالا... عاغا انقد گریه کردم... انقد گریه کردم ک دماغم شده گوجه فرنگی...
حالا هی میخوام خودمو آروم کنم تا چشمام تابلو نباشه نمیشه... خلاصه ک خیلی حالم خراب شد یهو... الانم با این قیافه داغون راننده میخواد بیاد دنبالم... بگه چی شده نمیدونم چی بگم بهش. احساس بی عرضگی میکنم... و این خیلی حس بدیه...
میدونم برم خونه بیشتر ازینا گریه میکنم. الان فقط خودمو دارم کنترل میکنم ک قیافه م تابلو نشه.
نیکی اومده میگه شب بریم بیرون. گفتم نه حوصله ندارم. گف مرررررررسی. مرررسسی. مرررسی...
باز اومده میگه بریم بیرون و منتظر خبرتم. گفتم ازت میترسم. و چقد بده ک ته دلم دوس دارم برم ولی نمیتونم... و نباید برم...
4 ماه پیش اومدم یه پستی گذاشتم گفتم نباید بری... ولی ب حرف خودم نکردم و رفتم ولی الان دیگه باید حداقل از خودم حساب ببرم!