افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

گریه

سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۰۶ ب.ظ

وای وای از صب انقد روم فشار بود از همه طرف و ازینور قیمت دلار و فقط دنبال بهونه بودم ک گریه کنم...
وقتی دیدم توی توتال دوتا کد رو اشتباه منشن کردم و سروش گف کار کیه دیگه زدم زیر گریه... حالا گریه نکن کی گریه کن.
ماه پیشم ک ریده بودم ب کد گذاریا و کلا همش اعصابم از همه جا خرد بود...
از یه ور فشار مرکز و اینکه دلم میسوزه واسه مریضایی ک سر ناهماهنگی و بی کفایتی سیستم کسی نیس ببینتشون... از یه ور فشار بالا رفتن دلار و اینکه حرص میخورم هی قیمت امتحانمون داره میره بالا... از یه ور اشتباه کردن توی کد سوالا... عاغا انقد گریه کردم... انقد گریه کردم ک دماغم شده گوجه فرنگی... 
حالا هی میخوام خودمو آروم کنم تا چشمام تابلو نباشه نمیشه... خلاصه ک خیلی حالم خراب شد یهو... الانم با این قیافه داغون راننده میخواد بیاد دنبالم... بگه چی شده نمیدونم چی بگم بهش. احساس بی عرضگی میکنم... و این خیلی حس بدیه... 
میدونم برم خونه بیشتر ازینا گریه میکنم. الان فقط خودمو دارم کنترل میکنم ک قیافه م تابلو نشه. 
نیکی اومده میگه شب بریم بیرون. گفتم نه حوصله ندارم. گف مرررررررسی. مرررسسی. مرررسی...
باز اومده میگه بریم بیرون و منتظر خبرتم. گفتم ازت میترسم. و چقد بده ک ته دلم دوس دارم برم ولی نمیتونم... و نباید برم...
4 ماه پیش اومدم یه پستی گذاشتم گفتم نباید بری... ولی ب حرف خودم نکردم و رفتم ولی الان دیگه باید حداقل از خودم حساب ببرم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی