افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

ازون هفته های ...

شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۱۷ ب.ظ

ّبار این قوام اومد رید ب اعصاب من و رفت. یکی نیس ب من بگه خب چرا باهاش حرف میزنی وقتی اعصابتو خرد میکنه. بهش میگم من کی جابجا میشم میگه 20 روز دیگه!
گفتم اونجوری ارزش نداره برا من. دیگه این 5-6 ماه جابجایی ب چ درد من میخوره.
بعدم میگه خدا بین منو تو قضاوت کنه. گفتم آره ایشالا قضاوت کنه. نمیفهمم فازش چیه. من چکار دارم بهش ک داره اینجوری میکنه با من و فقط میخواد اذیت کنه. با اون زبون نیش دارو تیزش! تو اگه ب خدا اعتقاد داری و برا من خدا خدا میکنی باید بدونی ک خدا تو رو شکل مار میکنه اون دنیا!!!!!!!!!!
والا ب غرعان آدم حالش بهم میخوره از حرف زدن باهاش. وقتی آسایش نداشته باشی از زبون یک نفر حالا بیاد برا من چادر بپوشه! فک میکنه دیگه خیلی ب خدا نزدیکه!
ریدی بابا با اون اعتقاداتت ک حالیت نمیشه اسلام ینی چی! فک میکنی فقط ب حجابه! نه خواهر من! اسلام ب زبون نرم و خوش و اینه ک مردم از دستت در امان باشن و ب مردم سود برسونی نه اینکه باعث زیان مردم بشی و از دست حرف زدن باهات در برن چون میدونن ریده میشه ب اعصابشون با زبون تند و تیزت...
اه انقد اعصابمو خرد کرد ک باز اومدم اینجا خودمو تخلیه کردم! خداروشکر دارم 6 ماه دیگه میرم و راحت میشم ازین مسخره بازیای اینا.
یه روزم کمتر باشم اینجا غنیمته. 
صب زنگ زدم اداره گذرنامه میگه اگه گم کرده باشی پاسپورتو باید 6ماه صبر کنی... گرخیدم اصن!
اعصابم از همه جا خرد شده باز!
دو روز نمیتونن حال خوش ب ما ببینن... ازین هفته های تخمیه ک ریدمانه تو اعصاب فقط.
شت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی