افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

اون اوایل طرحم یه زنه اومد کد ارجاع میخواس، من جلسه بودم با رییس جدید دانشگاه وقتی اومدم کلی دعوا راه انداخت ک چرا هیچوقت دکتر نیس و رید تو اعصاب منو 4 تا فوش بارم کرد و رف،
من احمق برداشتم واسش مهر زدم. یکی دو هفته پیش دوباره اومده بود مهر میخواس و من بخاطر اینکه اصولا دنبال دردسر نیستم و حوصله دعوا و اعصاب خردی ندارم واسش مهر زدم.
الان دارم فک میکنم من چقد احمقم. حالا دفه اول و براش زدی چرا دفه دوم بازم واسش زدی آخه!!!
احمقم واقعا! چطور ب روم نیاوردم ک میشناسمش و بهش نگفتم هنوز فوشات یادمه و واست مهر نمیزنم! چرااااااااااااااا واقعا.
نمیدونم چرا بعد دو هفته باز این یادم اومده و الان اعصابم بی دلیل سر این موضوع خورده:))))
خوددرگیری مزمن دارم بابا. 
نمیتونم حتی ب یکی از مریضام نه بگم! چرا اخه؟! اینا انقد طلبکارن و انقد بیشعور .من چرا کارشون رو راه میندازم.
نمیدونم، از بچگی چوب همین دلسوز بودن و مهربون بودنم رو خوردم. احمقم ک مهربونم.
همه سواستفاده میکنن ازین دلسوز بودنم.:(
کاش یکم دل سنگ بودم کاش میتونسم مردمو سر ب دوونم و اذیت کنم:(  کار ک یه خونواده احمق ک ازشون متنفرم دارن باهام میکنن ولی بازم حس دلسوز بودنم بهم اجازه نمیده مث خودشون رفتار کنم، ک اگه مث خودشون بودم تا الان 10 بار دمشون رو گذاشته بودن رو دوششون و رفته بودن.
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااهههههههههههههههههههههههه اعصصصصصصصصابم خررررررررررردههههههههههههههه
(آیکن عصباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااننننننننننننننننننننننننننننننیییییییییییییییییییی)

واقعا الان جامعه جوری شده ک مهربون باشی ینی احمقی و کسی ک از همه بیشتر سنگ اندازی کنه شاخ تره

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۰:۱۰

امروز ازون شنبه های تخمی شلوغه:/
50 تا مریض دیدم از صب دیوانه شدم
جاتون خالی آخر هفته برگشتیم دیار، 5شنبه شب مث ماست نشستم خونه عنترا و از عوضی بازیشون نشد برم خونه مادربزرگم تولد دایی جونم.
ینی یه نفر مهمون داشتن همون یه نفرو یاد نداشتن منیج کنن. خیر سرشون یه کوکو بلد نیستن درست کنن، همون کوکو رو هم انقد خرد شده بود و ریده بودن ک خورده نمیشد. اه اه اصن فک میکنم حالم بهم میخوره.
بعد من مهمونی داشتم برا 20 نفر انقد همممه چی مرتب و قشنگ ک از حسودیشون از جاشون تکون نخوردن. خیلی دلم میخواس منم از جام تکون نخورم. ولی انقد مث اونا بیشعور نیستم و پاشدم یکم زحمت کشیدم براشون.
بجاش جمعه رفتیم خونه مامان جونم عشقم جیگرم و تولدشو گرفتیم و خیییییییلیم خوش گذشت. کلی سوغاتی گرفتیم، یه کیتی کادو دادم و خلاصه خوش گذشت.
عاغا من واقعا گیر یه خونواده نفهم افتادم نمیدونم چکار کنم.احمق تر و گند تر از اینا وجود نداره انگار رو زمین. انشاالله ک هرکی ب تور خودشون میخوره بیشتر از خودشون نفهم باشه.
اعصابم خرد میشه وقتی بهش فک میکنم پس بهتره اصن وقت با ارزشمو حروم هدر سر فک کردن ب چرندیاتو نکنم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۶ ، ۱۱:۲۶

پریشب یکی از رفیقای طرحیمون تو جاده چپ میکنه و الان توی کماست
دیروز انقد حالم گرفته بود ک اصن دست و دلم ب نوشتن نمیرفت... 
فکرشو بکن، 7 سال درس بخونی و از بهترین سال های عمرت بذاری برای کسب علم و دانش!!! بعد اول طرح ک میخوای وارد کار بشی و خوشال باشی از اینکه به یه ثمری نشستی زاااااااارت بری تو دیوار.
خیلی مملکت مزخرفیه، هم خودش هم جاده هاش هم ...نگم دیگه براتون.
دیشب خبر رسید ک خداروشکر یکم هوشیار شده... ولی چی بگم ک همه جاش شکسته و خونریزی مغزی کرده...
اینم از همین بروبچسی بود ک قصد داشت از مملکت بککککنه بره... ینی از ایران چنان خاطره ای واسش موند ک تا آخر عمرش هرجای دنیا هم باشه ایران عزیز رو فراموش نمیکنه...
خلاصه ک دعا کنین واسش... این دختر خیلی خواستنی و زیباست، تازه ازدواج کرده و واقعا حیف از جوونیشه اگه واسش اتفاقی بیفته.
واقعا هر لحظه موندن توی این مملت بازی با جونه خودته:/
حالا فردا میان ما رو ب جرم تشویق ملت برای خروج از کشور میگیرن... 
شمایی ک میخوای علیه ما اقدام کنی بدان و آگاه باش ک الان جوری شده ک ملت خودشون رو 1000 در هم بزنن ب راحتی نمیتونن خارج شن پس نگران خروجی نباشین! تازه خارجم بشن ک عوارضش رفته تو جیب شما و بسی باعث خرسندی و بخور بخورتونه...
پ.ن: میبینم ک دیشب باز قانون جدید زدن بیشتر از 5 میلیون از کشور نمیشه خارج کرد! ینی قشنک معلومه ب خودشون ریدن در برابر خیل عظیم مهاجرت:/
پ.ن2: امروز دارم برمیگردم دیار ب مدت یه روز... امیدواریم سالم برسیم ب مقصد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۶ ، ۰۸:۱۲

خدا وکیلی زندگی تخمی ایه. انقد ک همه چیو باید بگی ب تخمم :))))))))))))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۸

خیلی دوس درام زندگی رو یه جوری نگا کنم ک قشنگ باشه! ینی نگاهمو جوری کنم ب زندگی بگم به به! چ زندگی خوبی! چی زندگی قشنگی!
چقد همه چی گل و بلبله! چرا افسردگی چرا ناراحتی!؟ زمین خدا خیلی قشنگ و خوبه که!!
ولی لامصب نمیشه! ینی نمیتونم!
از اینکه روزای جوونیم داره میگذره و من افتادم توی یه دهکوره ک لامصب آب درست حسابی هم نداره حتی! هر چند هفته ای مجبوریم بریم شهر خودمون آب تصفیه بیاریم.. چ برسه ب بقیه چیزا!
نه زندگی داریم، نه پول میدن! روزای جوونی داره میگذره اونم ب مسخره ترین شکل ممکن...
دوس ندارم اصن اینجوری باشم... اینکه از همه چی ناراحت و شاکی باشم، چون اینجوری نبودم ولی متاسفانه شدم! و باعث شدن ک من اینجوری بشم.
کاش همونجور بچه میموندیم... کاش هنوز ترم یک بودم و بیخبر از جامعه و همه چی و دلخوشیم رشته م بود... الان حتی دیگه همون دلخوشی رو هم ندارم و برام جالب نیس.
زندگی مزخرفه، دنیا مزخرفه... آدما مزخرفن...برای همه چی باید جنگید...
دلم خوشه مامان بابام نفس میکشن.. خدایا همین یه دلخوشی رو از من نگیر، ک اگه بگیری دیگه هییییییچ دلخوشی ای ندارم...
واقعا بنظر شما زندگی مزخرف نیس؟
توی یه آمار گیری ک کرده بودن ایران جزو 10 تا کشور برتر در زمینه افسردگی بوده! ماشالا کشورمون در این زمینه خوب استعداد برتر شدن داره... بیچاره مردم سرزمینم ک همه تبعیدیم.. واقعا مردم ما چ دلخوشی ای دارن...


اینایی ک زندگی رو قشنگ میبینن لدفا بیان بگن چیش قشنگه شاید کمکی بشه و منم خوب ببینم دنیامو...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۳

محل طرحم سه ساعت با شهرم فاصله داره! الان ک فک میکنم تو انتخاب خودم موندم ک جل الخالق من چرا واقعا اینجا رو انتخاب کردم! تازه انقد هول بودم ک یه وقت پر نشه :))))
عاغا ما پاشدیم کوبیدیم اومدیم اینجا،یه شهر کوچیک با چند تا روستا! دو روز در هفته میرم روستا دهگردشی...خشک، بی آب و علف، بدون هیچی...

چقد بیچاره ها گناه دارن این زن های روستایی... دلم براشون میسوزه از اینکه تنها دلخوشیشون نشستن کنار هم و غیبت کردنه... شوهراشون میرن چند تا زن میگیرن و این بیچاره ها افسردگی میگیرن و دلخوشیشون میشه اینکه شوهره هفته ای یه بار میاد پیششون...
بدم میاد از این فرهنگ و جامعه...
آخه واقعا چرا باید کشوری ک انقد ثروتمنده، مردمش انقد بیچاره باشن.... طرف نون شب نداره بخوره ولی ماشالا 4 تا زن داره و 10 تا بچه قد و نیم قد ک باز دختراشم تو سن 13-14 سالگی عروس میکنه و تو جهاز خریدنشون میمونه و کاسه گدایی میگیره به دست...
واقعا فقر فرهنگی تا چ حد... اینا همش تقصیر آمریکاس... تقصیر اسرائیله... وگرنه ما ک مردم و کشورمون همه چی تمومن! 

پ.ن: عوارض خروجم ک 3 برابر شد! باز ما خواستیم یه جا بریم! ب اندازه پول بلیط باید عوارض بدیم..
یه چیزی خوندم دیشب جالب بود! میگف کشوری ک نتونه از طریق جذب توریست درآمدزایی کنه مجبوره هزینه هاشو از سفرای خارجی مردمش بگیره!
دیدن تعداد مسافرای خارج زیاد شده گفتن بذا ماهم یه بهره ای ببریم! آخه امسال تعداد سفرهای خارجی دو برابر داخلیا شده بوده!
نمیخوام وارد مسائل سیاسی بشم چون اصن نه اهلشم نه خوشم میاد... ولی واقعا درد بزرگیه...
خارج عزیز! ازین ب بعد همه هزینه ها برا تو میشه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۹:۵۸
خوبه احساس میکنم از وقتی مینویسم یکم بهترم، ولی هنوز علایم افسردگی رو دارم...
خیلی بده! قبلا باز یکی دوماهی بود برا mcq میخوندیم، از وقتی فهمیدیم امسال نمیتونیم امتحان بدیم دیگه همونم ول کردیم و این خیلی بده!
نمیدونم چکار کنم انگیزه بگیریم هر دومون! ولی واقعا دیگه حال هیچی نیس...
مریضا هم رو اعصابمن..هرکدوم میان خودشون برا خودشون نسخه میپیچن! ب بضیاشون ک اگه آمپول ندی ک ینی دکتر نیسی! بضیاشونم ک با طلبکاری میان فقط مهر ارجاع میخوان...
کل زندگی شده بازی با اعصاب من. نمیدونم چرا انقد روزا دیر میگذره! جون ب لب میشم تا این طرح لعنتی تموم شه:(
کلا همیشه از زندگی شاکی ام! بخصوص از بعد ازدواجم :/
تازه از بعد ازدواجم با خدا قهر کردم... چند سالی هس باهاش حرف نزدم... حتی دیگه مطمئن نیستم ک هست و منو میبینه یا میشنوه... این باورای چرتی ک از بچگی تو گوشمون خوندن معلوم نیس واقعیته یا نه، ولی یه لحظه تصور کن ک آمریکا ب دنیا میومدی! مسلما اونجا یا دین نداشتی یا مسیحی بودی! اصلا از چیزای اکتسابی خوشم نمیاد! یکیش همین دین مون ک بدترین و بزرگترین معضل فاکتور اکتسابیه :/
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۷

خیلی جالبه، زدم توی جزییات آمار بازدیدکنندگان وبلاگ،

نوشته 70% از چین، 10% از ایران!
حالا نمیدونم ایرانیای چین زیادن یا چینیا با من حال میکنن! یا ایرانیا حال نمیکنن!

در هر صورت چینگ چانگ چونگ، مرسی از چین چینیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۳:۴۱

واقعا وقتی میگی دکترم یه جوری نگات میکنن انگار قاتلی!
این همه آدم سختی تخصص ب جون بخره  ک چی؟ آخرشم یه مشت بی سواد پشت سرت حرف میزنن!
انگیزه آدمو میگیرن واسه هرکاری!
با این دیدگاه مردم ترجیح میدم ب مردم کشورم خدمت نکنم و برم یه جایی ک قدر بدونن...
طرف میره بیرون غذا میخوره، غذایی ک کلا مایه ش 5 تومنم نیست و 50 هزارتومن پول میده بدون چک و چونه و خوشحال از رستوران میاد بیرون، بعد واسه ویزیت یه پزشک ک تموم عمر و جوونیش رو گذاشته، و ب لطف این طرح تحول ویزیت 3 تومنی رو زورش میاد و بازم غر میزنه... 
الکی نیست ک جهان سوم شدیم و موندیم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۱:۲۵

یه زمانی توی بلاگفا مینوشتم، اینقد بازدید وبلاگم بالا بود خودم کف میکردم.
حالا باید بشینم ب تنهایی خودم بخندم... اینجا هیچ نشانی از حیات نیس انگار :)))
قبلنم این بلاگفا و وبلاگ نویسی خیلی طرفدار داشت... ولی از وقتی این تلگرام و اینستا اومده دیگه کسی ازین ژینگولک بازیا نمیکنه! 

در کل ولی نوشتن حال میده، احساس میکنم یکم حالمو بهتر میکنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۸