افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

دوستم

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۲ ق.ظ

پریشب یکی از رفیقای طرحیمون تو جاده چپ میکنه و الان توی کماست
دیروز انقد حالم گرفته بود ک اصن دست و دلم ب نوشتن نمیرفت... 
فکرشو بکن، 7 سال درس بخونی و از بهترین سال های عمرت بذاری برای کسب علم و دانش!!! بعد اول طرح ک میخوای وارد کار بشی و خوشال باشی از اینکه به یه ثمری نشستی زاااااااارت بری تو دیوار.
خیلی مملکت مزخرفیه، هم خودش هم جاده هاش هم ...نگم دیگه براتون.
دیشب خبر رسید ک خداروشکر یکم هوشیار شده... ولی چی بگم ک همه جاش شکسته و خونریزی مغزی کرده...
اینم از همین بروبچسی بود ک قصد داشت از مملکت بککککنه بره... ینی از ایران چنان خاطره ای واسش موند ک تا آخر عمرش هرجای دنیا هم باشه ایران عزیز رو فراموش نمیکنه...
خلاصه ک دعا کنین واسش... این دختر خیلی خواستنی و زیباست، تازه ازدواج کرده و واقعا حیف از جوونیشه اگه واسش اتفاقی بیفته.
واقعا هر لحظه موندن توی این مملت بازی با جونه خودته:/
حالا فردا میان ما رو ب جرم تشویق ملت برای خروج از کشور میگیرن... 
شمایی ک میخوای علیه ما اقدام کنی بدان و آگاه باش ک الان جوری شده ک ملت خودشون رو 1000 در هم بزنن ب راحتی نمیتونن خارج شن پس نگران خروجی نباشین! تازه خارجم بشن ک عوارضش رفته تو جیب شما و بسی باعث خرسندی و بخور بخورتونه...
پ.ن: میبینم ک دیشب باز قانون جدید زدن بیشتر از 5 میلیون از کشور نمیشه خارج کرد! ینی قشنک معلومه ب خودشون ریدن در برابر خیل عظیم مهاجرت:/
پ.ن2: امروز دارم برمیگردم دیار ب مدت یه روز... امیدواریم سالم برسیم ب مقصد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۲۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی