افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

قدرت ذهن!

پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۲۷ ب.ظ
واقعا قدرت تفکر، تخیل و ذهن آدمی عجب چیزیه...
ب هر جایی پرواز میکنه و هر چیزی رو تصور میکنه... ب هرچیزی سرک میکشه ... یا در راستای تحولت ب سمت حال خوب یا ب سمت حال بد و حالگیری...
گاهی هم مرض دارم و از قصد ب چیزایی فک میکنم ک حالم خراب شه...
اصولا تفکری در راستای بهتر شدن حالم ندارم...
ذهنم ب هرجا بخواد پرواز میکنه و هیچ کنترلی روش ندارم
دیشب تو اینستا فیلم تولد پسری رو دیدم ک دختری براش رقص چاقو میرف... دکور تولد کپی تم تولد آیدا بود و من یه لحظه فک کردم اون پسر، اونه!
یه لحظه حالم خیلی خراب شد. تصور اینکه کسی جلوش برقصه و ناز کنه یه لحظه حالمو گرف، نفسمو بند آورد... و تصور اینکه شب عروسی من...
نمیتونم و نمیخوام بیشتر از این در موردش حرف بزنم. 
نمیدونم احساس میکنم اینجا یه نفر میاد ک منو میشناسه و این زیاد حس خوبی برای نوشتن بهم نمیده. یکم محدودم میکنه و ذهنم رو برای نوشتن میبنده.
آهای کسی ک میشناسیم و میشناسمت، یه کامنت بذار ببینم همونی هستی ک فک میکنم؟
روز مادره و من کشیکم ب لطف و نامردیه بضیا...
یه مراقب سلامت مرد جدید واسمون اومده خیلی خوووبه. همش واسمون آش و ساندویچ و نسکافه میاره:)) میدونه هم ک شوهرم نیس هوامو خیلی داره.
توی این شهرستان کوچک برخلاف بقیه شهرستانا ک میشنوم هوای دکترشون رو دارن و خیلی بامعرفتن، اینجا اینجوری نبوده... نه اینکه بد باشن! ولی کلا کاری ب کارت ندارن و فقط حرف میزنن پشت سرت... این مراقب سلامت با معرفت برام چیز عجیبی بود اینجا! توی این 6 ماه اولین کیس با معرفته این خطه اس! اگه باز زیرآّی ای چیزی نزنه! چون معمولا بعد از اعتمادی ک ب هرکسی میکنم از پشت پام چنان درمیاد ک هی پشت دستمو داغ میکنم ک ب کسی اعتماد نکنم ولی هی باز خر میشم یه به ظاهر مهربونو ک میبینم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۱۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی