با تمام وجود غمگینم
شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۱۱ ق.ظ
این ذهن سراسر آشفته رو چ کنم؟...
احساس میکنم در بدترین زمان ممکن از زندگیم هستم... در سختترین شرایط ک باید با همشون کنار بیام و دم نزنم.
مزخرف ترین روزها دارن میگذرن...روزهای انتظار ... انتظار از اینکه ببینیم تکلیفمون چی میشه. این که کجا میفتیم کجا میریم. چی میشه. اینکه حتی تو شهر خودمون دیگه خونمون نیس تا راحت برگیردیم اونجا تا کنار هم باشیم. مجبورم برم شهرستان تا لاقل نگن خونه شو داد و خودش بی جا و مکان موند.
بخدا خیلی مسخره س. توی این سن نگران سربازی باشی. با این موقعیت شغلی...
گاهش پشیمون میشم از ازدواجم. شاید الان وقتش نبود. باید میذاشتم بعد از تموم شدن تمام کارای شخصیم تا خودمم اذیت نشم . تا اختیارم حداقل دست خودم میبود. یا حداقل با خونواده ای ک یکم فقط قدرمو میدونستن و کمی آرامش خیال میداشتم.
احساس میکنم در بدترین زمان ممکن از زندگیم هستم... در سختترین شرایط ک باید با همشون کنار بیام و دم نزنم.
مزخرف ترین روزها دارن میگذرن...روزهای انتظار ... انتظار از اینکه ببینیم تکلیفمون چی میشه. این که کجا میفتیم کجا میریم. چی میشه. اینکه حتی تو شهر خودمون دیگه خونمون نیس تا راحت برگیردیم اونجا تا کنار هم باشیم. مجبورم برم شهرستان تا لاقل نگن خونه شو داد و خودش بی جا و مکان موند.
بخدا خیلی مسخره س. توی این سن نگران سربازی باشی. با این موقعیت شغلی...
گاهش پشیمون میشم از ازدواجم. شاید الان وقتش نبود. باید میذاشتم بعد از تموم شدن تمام کارای شخصیم تا خودمم اذیت نشم . تا اختیارم حداقل دست خودم میبود. یا حداقل با خونواده ای ک یکم فقط قدرمو میدونستن و کمی آرامش خیال میداشتم.
با تمام وجود غمگینم...
برای همه چی...
برای همه چی...
نمیدونم چی شد تصمیم گرفتیم بیاییم این خراب شده. یا مثلا اون بخواد اولویتشو شهرستان دیگه بزنه... هرچی ک هس و شده میدونم ک با تمام وجود غمگینم. دیگه هیچی منو شاد نمیکنه
۹۷/۰۲/۰۱