افکار مشوش

نوشته های ذهن آشفته من

نوشته های ذهن آشفته من

داره میاد...

سه شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۱۸ ب.ظ
قلبا خوشحالم ک بلاخره بعد از 20 روز برمیگرده... واقعا خسته شده بودم از این شرایط، از هر نظر روم خیلی فشار بود... سعی میکنم توی مرکز زیاد خودمو خوشال نشون ندم چون بهم تیکه میندازن! ولی بازم ناخودآگاه میفهمن. 
8 تا مترو واقعا حالت تهوع میده! الانه ک بالا بیارم.
امروز مریض شده بود و اومد معاینه ش کنم. قراره پستش رو ارتقا بدن. میگه باورت نمیشه بگم چقد پیشنهاد داشتم! میگم ینی از سمت مقابلت؟ میگه آره پدرسوخته!! میگه من جلو تنها کسی ک زانو زدم تو بودی و تو خوب تونسی کنترلش کنی.
احساس میکنم خیلی لاشیه :)) ولی لامصب خوب یاد داره جا باز کنه تو دل... ینی تموم خانوما انگار ک بهش نظر دارن! حراستی هم هس! میگه گل داده بودم ب یکی ب حراست کشیده ولی من فک میکنم قضیه جدی تر از این حرفا بوده! 
خیلی خوشالم ک بیشتر از این جلو نرفتم! واقعا ب خودم افتخار میکنم. با اینکه ته دلم خیلی دیوونه شه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی