بی حوصله!
پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ ب.ظ
ده بار اومدم بنویسم ولی پاک کردم! حوصلم نمیاد اصن!
پریروز ک انقد گریه کرده بودم قیافم خیلی باد کرده بود. نیکی صب اومده میگه چرا خبر ندادی بریم بیرون. گفتم حالم خوب نبوده... از صبحم ک 3-4 ساعت رفته پاس هی میخوام بهش بزنگم ولی خودمو کنترل میکنم! بذار فک کنه برام مهم نیس تا خودش دست بکشه.
دیروز منشی دندونپزشکی و نیکی همزمان باهم اومدن مرکز و من باز شک افتاد ب جونم... آخه یکی نیس بگه به تو چه... یکی نیس بگه ماذافاذا... یکی نیس بگه به تو چه ک کی مبره و با کی میره!
بگذریم... چیزاییه ک اصن اهمیتی نداره...
منتظرم راننده قهوه مو بیاره و برم! ولی هنوز منتظرم دم بکشه!
این روزا اعصابم از وضعیت مملکت خیلی تخمیه... خاکبرسر این... ای خدا...
پریروز ک انقد گریه کرده بودم قیافم خیلی باد کرده بود. نیکی صب اومده میگه چرا خبر ندادی بریم بیرون. گفتم حالم خوب نبوده... از صبحم ک 3-4 ساعت رفته پاس هی میخوام بهش بزنگم ولی خودمو کنترل میکنم! بذار فک کنه برام مهم نیس تا خودش دست بکشه.
دیروز منشی دندونپزشکی و نیکی همزمان باهم اومدن مرکز و من باز شک افتاد ب جونم... آخه یکی نیس بگه به تو چه... یکی نیس بگه ماذافاذا... یکی نیس بگه به تو چه ک کی مبره و با کی میره!
بگذریم... چیزاییه ک اصن اهمیتی نداره...
منتظرم راننده قهوه مو بیاره و برم! ولی هنوز منتظرم دم بکشه!
این روزا اعصابم از وضعیت مملکت خیلی تخمیه... خاکبرسر این... ای خدا...
۹۷/۰۶/۱۵